• دوشنبه 3 دی 03


در مدح حضرت زهرا (س) -(قلم کجا و قدم در حریم حرمت تو؟)

315


قلم کجا و قدم در حریم حرمت تو؟
کلام را نبُوَد جوهر قداست تو

سخن به حسرت مدح تو از نفس افتاد
که هیچ حرف نباشد حریف مدحت تو

چه هیجده غزلی داشت دفتر عمرت!
قد کدام قصیده رسد به رفعت تو؟

تو ناسروده‌ترین شعر خلقتی، بانو!
که شاعر تو همانا خدای خلقت تو

مگر به شأن تو جبریل آورد کوثر
مگر به قدر تو قرآن کند تلاوت تو،

مگر که خطبه‌ی حیدر شود به تفسیرت
مگر که منطق احمد کند روایت تو،

وگرنه وصف تو از ما و من نمی‌آید
کجا مدیحه‌ی ما و کجا مدیحت تو؟

تراوش یم عصمت ز رشحه‌ی اسمت 
طلوع نور حیا از نقاب عفّت تو

سپهر، جلوه‌ای از کهکشان دوستی‌ات
بهار، غنچه‌ای از گلشن محبّت تو

نسیم، کودک نوپای کوچه‌ی لطفت
بهشت، سفره‌ی گسترده‌ی ضیافت تو

سزد که شیعه کند با وضو نگاه به آب
که این زلال بُوَد مهریه به حضرت تو

نبود درخور تو ظلمت شب دنیا
که هست صبح قیامت، صباح دولت تو

به یُمن عید، تفأّل زدم چو بر "حافظ"
《نوید داد که عام است فیض رحمت تو》

ندیده‌ایم و نبینیم مثل تو خاتون
نیامده است و نیاید زنی به رتبت تو

چهل حضور، چهل خلوت و چهل معراج
چه چلچراغ شگفتی است در ولادت تو!!!

محبّت تو و اولاد توست خیر عمل
ولای عترت تو نازم و ولایت تو!

مراست دوستی هر که دوست است تو را
و بغض آن که ندارد به دل، ارادت تو

شگفت نیست کند فضّه، خاک را زر و سیم
《که نیست در سر او جز هوای خدمت تو》

سلام خویش رساندی به نسل خود تا حشر
هنوز عاطفه می‌خوانم از  وصایت تو

چه حسّ و حال عجیبی است زائران تو را!
چه اشک و آه غریبی است در زیارت تو!

ز خاطرم نرود قاب عکس خاطره‌اش
بقیع و تنگ غروب و حدیث غربت تو

طواف خاک تو بیت‌الحرام چون نکند؟
که بود زاده‌ی کعبه به طوف "تربت" تو

  • یکشنبه
  • 25
  • دی
  • 1401
  • ساعت
  • 9:49
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران