• دوشنبه 3 دی 03


درمدح وشهادت امام هادی (ع) -(شهی که بُد به لطافت، چو برگ گل، جگرش)

274


شهی که بُد به لطافت، چو برگ گل، جگرش
شرر به جان و دل افروخت، خصم بدگهرش

دهم امام هدی، نور چشم ختم رسل
که روز، کرد چو شب، روزگار، در نظرش

ز کینۀ متوکل، چه رنج‌ها که ندید
چه گویم آن‌که چها آمد از جفا به سرش

گهی به گوشۀزندان و گه خرابه مکان
گهی رسید از آن بد گهر غم دگرش

گهی به‌مجلس‌خودخواندش آن ستم‌گستر
که تا دهد، همه آزار و خون کند، جگرش

دریغ و درد که انگور زهر آلوده
خوراند از ستم آن کینه‌خواهِ بد سیَرش

فتاده بود به بستر، قرین رنج و ملال
کنار بسترش آمد به صد فغان پسرش

به دامنش سر بابا گرفت و با دل زار
پسر، نگاه همی کرد، بر رخ پدرش

ببست رَخت و برفت از جهان به‌سوی جنان
شکشت پشت پسر تا بشد پدر ز برش

برای آنکه عزا گیرد از غمش زهرا
صبا مگر به مدینه دمی برد خبرش

«صفا» چو بندۀ درگاه خسرو دین است
ز باغ عمر همین بس بود، نکو ثمرش

  • چهارشنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 13:0
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران