• جمعه 2 آذر 03


باز هم دلتنگ، در بین مناجات و دعا

517

باز هم دلتنگ، در بین مناجات و دعا
خاطراتم غرق شد در اشکهای بیصدا

راه، دور و دل بهانه گیر از داغِ فراق
باز هم غم در وجودم کرده آشوبی به پا

بابِ میلم نیست اینجا، اهل اینجا نیستم
با خودم گفتم خدایا من کجا اینجا کجا؟!

حاجتم را عرضه میدارم به ربّ العالمین
هر شب از ماهِ رجب در وادیِ إغفر لنا

توبه کارم، توبه کارم، توبه کارم، توبه کار
باز خلوت کرده ام با رحمتِ بی انتها

معصیت هایم دوباره محوِ مطلق میشود
پایِ استغفارهایی با طنینِ ربّنا

من زیاده خواهم و در عشق؛ قانع نیستم
میزنم فریاد این را در میان روضه ها

در دلم شوقِ اقامت در حرم دارم ولی
نیست مقدور و همین غم میکشد آخر مرا

من تبِ شش گوشه دارم! یک نفر کاری کُند
لااقل باشم شب جمعه در آن حال و هوا

کاشکی میگفت بخشیدم تو را غصه نخور
کوله بارت را ببند و زود؛ الساعه بیا

در شبانگاهِ رغائب بیشتر شد رغبتم
رغبتم شد بیشتر نسبت به آن صحن و سرا

مختصر میگویم و با اشک امضا میکنم
دوست دارم پشتِ این «در» تا ابد باشم گدا

ابتدا و انتهایِ آرزوهایم حسین(ع)
یا مّن أرجوهُ لِکلّ خیر یعنی کربلا!

  • پنج شنبه
  • 6
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 16:28
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران