#روضه_حضرت_موسی_ابن_جعفر_ع
دل بسوزد از غم و دردِ امامِ شیعیان
حضرتِ موسیَ ابنِ جعفر آن کریم و مهربان
در غل و زنجیرِ دشمن جسمِ او بی تاب شد
روح و جانش ذره ذره مثلِ شمعی آب شد
دل بسوزد از نشانِ تازیانه بر تنش
مَحبسِ تاریکِ هارون شاهدِ جان کندنش
می رسد از کاظمینش لحظهلحظه بویغم
جسمِ قرآنِ خدا در بندِ زنجیرِ ستم
خِشتِ زندان شد انیسِ سینهی مجروحِ او
ناظرِ شبهای درد و غربت و اندوهِ او
روضهی درد و غمش را از کجا باید شنید
از شبِ تاریکِ زندانِ بلا باید شنید
صحنه های جانگدازِ آن سیه چالِ مخوف
شعله می زد آتشی بر قلبِ مولای رئوف
وای از جسمِ نحیف و اشک و آهِ بیکسی
دردِ هجرانِ رضا در غایتِ دلواپسی
در تنورِ شعلههای اشک می سوزد گلی
درد دارد نغمههای جانگدازِ بلبلی
جان او مَملوِّ از شیدایی و صبرِ خداست
زنده میسوزد ولیکن نالههایش بیصداست
لحظه ی آخر تنش را در کفن پیچیدهاند
شیعیان اشکِ گلاب بر قبرِ او پاشیده اند
لیک جدش در میانِ قتلگه عریان بدن
در کنارِ پیکرش یک خواهری شد سینه زن
زیر سمِّ اسبها تا پیکرش افتاده بود
دخترش در خیمه چندین مرتبه جان داده بود!
#چهارشنبه_۲۶_بهمن_۱۴۰۱
#هستی_محرابی
- چهارشنبه
- 26
- بهمن
- 1401
- ساعت
- 11:3
- نوشته شده توسط
- ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
- شاعر:
-
هستی محرابی
ارسال دیدگاه