صبر کن استراحت کنم بعد
یا به چشم تو عادت کنم بعد
صبر کن با تو اُلفت بگیرم
صبر کن با تو صحبت کنم بعد
با رفیقان رفیقی نکردم
چند روزی رفاقت کنم بعد
کم از این عمر سختی ندیدم
صبر کن تا شکایت کنم بعد
صبر کن لااقل وقت رفتن
یک نگاهی به ساعت کنم بعد
یعنی اینقدر فرصت ندارم
آرزوی شهادت کنم، بعد...؟
آه ای مرگ! ای آخرین برگ
صبر کن تا وصیّت کنم...
- پنج شنبه
- 31
- فروردین
- 1402
- ساعت
- 12:10
- نوشته شده توسط
- فاطمه سرسخت
- شاعر:
-
مهدی جهاندار
ارسال دیدگاه