یا علی ع
صدای
بال جبریل آمد و نوری مجسم شد
میان
واژه باران ملائک واژه ای خم شد
به
پای بوتراب افتاد و در یک لحظه حاتم شد
قلم
هم یا علی گفت و دخیل شاه عالم شد
الا یا ایها الساقی ز جامت مست کن ما را
پریشان کن ز عشق مرتضی این بی سر و پا را
میان
بیت بیت جان شاعر اضطراب افتاد
غزل
مست و علی گویان، قلم در پیچ و تاب افتاد
پریشان
گشت شعر و زیر پای بوتراب افتاد
به
جان واژه ها از سوز عشقش التهاب افتاد
نوشتم عین... تا گفتم علی
شعرم پریشان شد
سخن از باء بسم الله بود
افلاک حیران شد
برای
وصف مولا باید از مادر مدد گیرم
میان
شعله ها از یاس بی یاور مدد گیرم
بگویم
یا علی از همسر حیدر مدد گیرم
علی
قرآن ناطق ، باید از کوثر مدد گیرم
ز جان واژه هایم عطر و بوی یاس می بارد
قلم هم عزم رفتن سوی ایوان نجف دارد
منم
گرد و غباری زیر پای قنبر مولا
چه
گوید قطره ای ناچیز از زیبایی دریا
علی
را می شناسد فاطمه آن یاس بی همتا
چه
گویم از امیرالمومنین در محضر زهرا
لقب داده است او را بوتراب و هم نشین خاک
علی در سجده بر خاک است و بر او سجده گر افلاک
علی
نامید او را مادرش تا مقتدا باشد
ولی
الله و حیدر بوتراب و مرتضی باشد
وجودش
مظهر اسرار پنهان خدا باشد
و
بالاتر ز توصیف بشر او را سزا باشد
نبود و نیست در کل خلایق مثل و مانندش
علی سریست از اسرار پنهان خداوندش
همه
خوبان عالم از
ازل مست و گرفتارش
کرامت
می کند هر لحظه با دست علمدارش
فدای
مالک و سلمان حبیب و زید و عمارش
گربان
چاک کرده کعبه هم از شوق دیدارش
به روی سینه ی رکن یمانی یک شکاف افتاد
خدا خود مژده میلاد حیدر را به احمد داد
خدا
هم گفت: بسم رب حیدر ، ساقی کوثر
چه
مولودی که دل برده است از دلدار و هم دلبر
به
زیر پای او افتاده امشب کعبه هم با سر
علی
میزان ایمان و عمل در وادی محشر
همه عالم به گرد کعبه ی دلدار می گردد
و کعبه خود به دور حیدر کرار می گردد
شب
معراج ، احمد دیدنش را آرزو می کرد
خدا
با صوت مولا با امینش گفتگو می کرد
در
آن خلوت که او را با محمد روبرو می کرد
علی
در کنج خانه کفش هایش را رفو می کرد
تمام تار و پود مرتضی می سوخت با یا حق
شهادت می دهم حق با علی بود و علی با حق
علی
آمد که معنای علی بودن عیان گردد
علی
آمد که مصباح الهدی عارفان گردد
محمد
در کنارش سرور پیغمبران گردد
و
عطر عشق جاری در تپش های اذان گردد
ملائک جمله مشغولند در تسبیح این آقا
به ذکر یا علی مولا علی مولا علی مولا
نعیمه امامی اشلق
- دوشنبه
- 12
- تیر
- 1402
- ساعت
- 13:7
- نوشته شده توسط
- نعیمه امامی اشلق
- شاعر:
-
نعیمه امامی
ارسال دیدگاه