من جیره خور خوان حسینم به کسی کار ندارم
چشمم به عنایات حسین و جزء او یار ندارم
باعشق حسین زنده ام و در همهء عمر
عمریست جزء او همدم و دلدار ندارم
بگذار به من طعنه زنند و همه خندند
نوش است مرا شکوه به گفتار ندارم
گر یار پسند به کسی نیست نیازم
من چشم طمع بر در اغیار ندارم
جان شسته ام از مال و منال کم دنیا
جز جان به رهش عرضه به بازار ندارم
اربابم حسین است و دلم در گرو او
این گفته ام و قصد به تکرار ندارم
گلزار بهشت باشد هر آنجا که حسین است
بی نام حسین میل به گلزار ندارم
پیراهن احرام من این جامهء مشکیست
این جامه بپوشم ز کسی عار ندارم
در کوی وفا گرد حرم بحر طوافم
میگردم اگر چه دل بیدار ندارم
از خانه به هیئت همه شب سعی و صفایم
تقصیر به جز اشک گهربار ندارم
گر اهل ادب خرده به اشعار تو گیرند
گو(ماه پری)بهتر از این کار ندارم
- شنبه
- 17
- تیر
- 1402
- ساعت
- 15:43
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رضا ماه پری زنجانی
ارسال دیدگاه