کنار بستر زهرا علی آه و فغان دارد
درون بستر افتاده به سر شوق جنان دارد
وصیت می کند زهرا سرش بر دامن مولا
چه گفته بر علی زهرا چرا اشک روان دارد
حدیث کوچه و در نیست"چرا اینگونه مینالد
گمانم درد سنگین تر از اینها بر زبان دارد
مگر بالاتر از سیلی بود دردی نمیدانم
هنوز هم صحبت سیلی ز مولایش نهان دارد
صدای هق هق گریه خبر از رفتن زهراست
علی دست دعا در شب بسوی آسمان دارد
به زیر لب همی گوید مرو زهرا مرو زهرا
دل پر درد و پر غصه امیر مؤمنان دارد
علی جان من به قربانت حلالم کن حلالم کن
بخوان قرآن که زهرایت به جنت میزبان دارد
چهار طفل صغیرم را نوازش کن نوازش کن
غم بی مادری زهرا خودش در دل عیان دارد
به زینب مادری کن خود بزن بر زلف او شانه
که زینب روزگاری سخت به پیش کوفیان دارد
حسین جان من است،جان تو و جان حسین من
به دشت کربلا روزی حسینم امتحان دارد
علی جان میروم اما دلم پیش تو میماند
دلی که از در سوخته درون خود نشان دارد
کلام آخرم باشد خداحافظ خداحافظ
برای دیدنت زهرا علی جان کم زمان دارد
بده غسلم کفن بنما تن بیمار زهرا را
دل شب دفن کن جسمم که این هم داستان دارد
مزار مخفی زهرا که میداند کجا باشد
نشان قبر مادر را فقط صاحب زمان دارد
خدا قسمت کند یک بار مدینه روزیم باشد
بگوید (ماه پری)اینجا علی دری نهان دارد
- شنبه
- 17
- تیر
- 1402
- ساعت
- 17:22
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رضا ماه پری زنجانی
ارسال دیدگاه