می روم به خاطر دلم می روم به سوی حاصلم
می روم ولی شکسته بالم می روم به دامن سحر
می روم به آخرین سفر می روم به سمت اوج عالم
کسی از من نپرسیده، گلِ قلبم چه خشکیده
از این عالم چرا رنجیده
چنان داغی به دل دارم، که عمری را عزادارم
همه شبها به یادِ یارم
می میرم به شوق روی او، می میرم برای بوی او
می میرم به یاد زخمِ پهلو، می میرم ز یاد کوچه ها
می میرم ز داغ شعله ها، می میرم ز یاد دست و بازو
می روم به خاطر دلم، می روم به سوی حاصلم
می روم ولی شکسته بالم
فقط رفتن شفای من، فقط وصله دوای من
پس از عمری تسلای من، به هر آوا که دل دارم
به یاد او می افتادم، غم مادر نرفت از یادم
می بینم دوباره من تو را، می بینم تو را ای آشنا
می بینم شبیه خواب و رویا، می بینم تو را کنار دل
می بینم ز تو قرار دل، می بینم شبیه موجِ دریا
می روم به خاطر دلم می روم به سوی حاصلم
می روم ولی شکسته بالم
شده زینب سیه پوشم، ملک برده در آغوشم
ولی دارم غمی بر دوشم، بدون من در این دنیا
حسین است و غم فردا، که می ماند غریب و تنها
خداحافظ ستاره های شب، خداحافظ زمین و تاب و تب
خداحافظ دل کبود زینب
خداحافظ سرشک بی صدا، خداحافظ تمام کوچه ها
می روم به خاطر دلم، می روم به سوی حاصلم
می روم ولی شکسته بال
- دوشنبه
- 18
- دی
- 1391
- ساعت
- 19:52
- نوشته شده توسط
- عفاف
صبا