آن که می میرد برای یار خویش
مدرکی دارد برای کار خویش
چونکه در راهش شده ثابت قدم
کی شود شرمنده از ایثار خویش
هم تراز باز کی باشد غراب
گرچه گوهر ریزد از منقار خویش
آنکه بر مردم ندارد اعتماد
پرده اندازد سر ِ اسرار خویش
رسم قرآن این نباشد زاهدا
بی خبر باشی ز حال جار خویش
آن که افروزد در عالم شعله ای
عاقبت خود سوزد اندر نار خویش
رستگاری گر بخواهی از خدا
اندکی بنگر دل و افکار خویش
غم ندارد بلبل از فصل خزان
می کند فکر گل و گلزار خویش
در جهان آن گونه کن با مردمان
تا نباشی نادم از رفتار خویش
ای (عبادی) جز حقیقت را نگو
تا شوی پاینده با اشعار خویش
- شنبه
- 17
- تیر
- 1402
- ساعت
- 20:24
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
عبادی طارمی
ارسال دیدگاه