جان ها به فدای تو امام طاهر
ای آنکه لقب گرفته ای بر باقر
امشب که شب عزای باقر باشد
قبرش خموش است ز ظلم کافر
در مکه پر از زائر و ذاکر باشد
صد حیف نداری به حریمت زائر
اندر سفر کرب و بلا بودی تو
همراه پدر به روضه هایی ناظر
دیدی که لب تشنه بریدند کفار
سر از بدن امام حی و حاضر
ای سبط شه خیبر و ای ماه بقیع
چون ذکر لبان تو شده یا فاطر
شد جد غریبت به صف کرب و بلا
زخمی خوارج زمان بی ناصر
هرچند شدند،کشته در راه خدا
از خون حسین،دین حق شد صادر
با آنکه خموش است بقیعت امشب
داری تو به اندازه عالم ذاکر
من ذاکر شعر غمت هستم آ قا
در مدح شما زبان ما شد قاصر
ساقی تو کجا و مدح نور پنجم
چون خالق تو شده به داغش شاعر
- یکشنبه
- 18
- تیر
- 1402
- ساعت
- 14:16
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رسول چهارمحالی
ارسال دیدگاه