• چهارشنبه 16 آبان 03


دو بیتی های شب قدر -(در شب قدر بیا قدر خودت را تو بدان)

116

در شب قدر بیا قدر خودت را تو بدان
استغاثه بکن و دشمن خود را تو بران
با دعا و ندبه و جوشن کبیر و حال زار
خالق خود را برای خویشتن یکدم مران


ریسمان دلم از صحن طلا رفت نجف
یا رضا گفت وبا اذن خدا رفت نجف
دست بوسی علی در شب قدر مولا
یا الهی بعلی گفت! کجا رفت؟ نجف


الهی باالحسین ما بی قراریم
به جز در روضه ها جایی نداریم
حسین دار و ندار سینه زن ها
در این بزم عزا بنگر که زاریم


امشب به بقیع و فاطمه بسته دخیل
او شافع محشر است چون رب جلیل
صاحب عزا حضرت زهراست امشب
فاطمه بود یک زن بی مثل بی بدیل


شب قدر است ومناجات سحرمی چسبد
گریه و ناله برای پدر از سوی پسر می چسبد
کاش آقا نظری بر دل ما هم بکند
وصل زهرا و علی،ضربه به سرمی چسبد


یا علی گفتم در صحن نجف بستم دخیل
با عنایات امیر المومنین آ ن بی بدیل
گفتم آقا آرزوی صحن تو  ماند بر دلم
ای که یوسف میزند زانو به پایت یا جمیل


شب قدراباالایتام مولای یتیمان است
همان که کوله بارش نان طفلان است
نشد سیراب یک شب مرد نخلستان
علی که همدمش هرجا فقیران است


قبولم می کنی ای شهریار عالم فانی
گرفتار توأم آقا شفاعت جان جانانی
تویی اول و هم آخر وصی خاتم مرسل
بوددستم به دامانت میدانم که میدانی


نیمۂ شب ،تا به سحر ،یارب الهی العفو
نیمۂ شب ،با چشم تر ،یارب الهی العفو
تو دل شب غرق گناه من اومدم خدایا
نیمۂ شب ، قرآن به سر،یارب الهی العفو

  • پنج شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 10:39
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران