مثل کبوتر حرم ،سوی بقیع پر میزنم
امشب میام با پای دل،به حرمت سر میزنم
تویی کریم اهل بیت،منم گدای در تو
با صد امید و آرزو،من حلقه بر در میزنم
میگن کریم بی حرم ،حرم داره میون دل
من آب و جارو حرمت ،با دیده ی تر میزنم
خاموش و تاریکه ولی فوج ملائک اومدند
ذکر حسن حسن دارم به یاد مادر میزنم
مدینه غرق نور شد ،نیمه ی ماه رمضان
به زیر پات شاخه ی گل ،گلاب قمصر میزنم
در آرزوی حرم و، باب قاسم الحسن
دست به دعای فرج ،وارث حیدر میزنم
یه روز توی مدینه،سرورو شادی پا میشه
منم میون حرمت ،بال چو کبوتر میزنم
- پنج شنبه
- 22
- تیر
- 1402
- ساعت
- 11:11
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رسول چهارمحالی
ارسال دیدگاه