واژه به واژه خط به خط نام تو را قلم زدم
پیش توسجده کرد دل تکیه براین علم زدم
هر چه خدا عطا نمود از کرمش به حال من
من همه را به عشق تو ریختم و رقم زدم
طاق حریر و پارچه معدنی از طلای ناب
من به هوای عشق تو حلقه بر این حرم زدم
تا همه مال و جاه من در ره دین فدا شود
قید تمام عالمین از خدم و حشم زدم
هم نفس فرشتگان هم ره راهیان نور
پای به پای خادمان در ره تو قدم زدم
از نفس فرشتگان مُحْرِمِ دوست گشته ام
ساقی تان رسول شد شعله به آب زَم زدم
- پنج شنبه
- 22
- تیر
- 1402
- ساعت
- 11:16
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رسول چهارمحالی
ارسال دیدگاه