به روی خاک می رقصد،هنوز هم قطره ی خونت
چگونه با زبان گویم ،که هستم باز ممنونت
نکردی خم سر خود را ،حسینی وار جنگیدی
برای نسل امروزم ، نشان صبر و امیدی
تنت زخمی صد دشنه، وجودت فخر ایرانی
سر و جانت فدا کردی ، تو که پابند قرآنی
سفر کردی گذر کردی ،دلم خونین جگر کردی
در آ غوش امیر عشق ،سفر بی بال و پر کردی
به تن کردی ردای سرخ،شقایق وار ای عاشق
میان جبهه ی علمی ،فدا گشتی تو ای صادق
در آ ن آدینه ی غمگین ،میان شعله ها و دود
سفر کردی میان عرش ،چه داغی بر دل ما بود
شقایق ها همه غمگین ،زمین از خون تو رنگین
تو بال خویش وا کردی،دل مولاست اندوهگین
رسیدی تا به وصل خود ،در آ غوش سلیمانی
تو که همرزم و همدوش ،دلیران و شهیدانی
تویی اسطوره ی مردی،شهادت را تو پیمانی
میان سوسن و سنبل ،گلی خوشبو چو ریحانی
ترور در جنگ یا تحریم ،نشان اعتلای ماست
هزاران قاسم و محسن ،عمود خیمه های ماست
- پنج شنبه
- 22
- تیر
- 1402
- ساعت
- 18:47
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رسول چهارمحالی
ارسال دیدگاه