دوباره شهر مدینه پر از تلاطم و درد
نهیب ماتم سختی به سینه ی یک مرد
دوباره داغ پیمبر که سر نموده باز
دوباره روضه وماتم که گشته است آغاز
حدیث غصب فدک را شنیده ای آیا؟
چرا به فصل جوانی خمیده ای زهرا ؟
زدست این همه ظلم و ستم شدی پرپر
و آ یه آیه شدی همچو سوره ،اِی کوثر
ز بعد مرگ پدر تا زمان پروازش
درون کلبه ی احزان اشک دمسازش
خبر رسیده ز کوچه و ضربت سیلی
ز دست دشمن کافر رخش شده نیلی
مغیره ، بشکند آن دستها ، و بازویت
ترحمی تو نکردی به صید و آهویت
خبررسیده که غسل و کفن شبانه شدی
میان شهر پیمبر چه بی نشانه شدی
علی که لنگر عرش بر زمین باشد
زداغ فاطمه محزون و دل غمین باشد
سرشک دیده ی زینب ببین که باریده
که زینب تو و کلثوم گشته غم دیده
وصیتی بنموده دلم نموده کباب
حسین تشنه لبم را بده شبانه تو آ ب
- پنج شنبه
- 22
- تیر
- 1402
- ساعت
- 18:54
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رسول چهارمحالی
ارسال دیدگاه