واویلا آه وصد واویلا (3)
...............................
ببین دلم که بی تابه،چشای من که بی خوابه
ز داغت ای گل یاسم،لبام مرثیه می خونه(2)
ز داغ تو دلم پر غم،می خونه مرثیه واسه غم،که جام من رو پر کرده
به یاد کوچه و غم تو،جنین رفته از تن تو،غم این دل و پر کرده
تو روضه ها دلم شده غم،با بچه هات شده جای غم،شده زینب تو زیب غم
خونه دار منه گل من،تسلا می ده این دل من،می خواد بشه تسلای غم
روی لبش روحی فداکه
نوای غربتش توی خاکه
واویلا آه و صد واویلا(3)
..........................................
داره یادم میاد اون روز،میون کوچه دست بسته
با یه پهلوی بشکسته،شدی حامی این خسته(2)
طناب به دست من بود و،یه شمشیر رو سرم بود و،فدایی شدی و پرپر
با یه پهلوی بشکسته،با یه قد دو تا خسته،شدی حامی من دلبر
عدو تو کوچه زد سیلی،شد رخ تو هم نیلی،غروره تو رگ وریشه ام
تو مسجد اومدی خانوم،شدی حامی دین آروم،اگه بخوای فدات می شم
روی لبش روحی فداکه
نوای غربتش توی خاکه
واویلا آه و صد واویلا(3)
..........................
میون بستر تو آهه،حسین تو چه بی تابه
حسن به یاد کوچه از غم،همیشه غرق در آهه
منو گذاشتی با طفلان،غریب و بی کس و نالان،کی جای تو رو پر کرده
ببین که زینبت زاره،حسین تشنه و بیماره،چشام رو گریه پر کرده
شب ها میاد پی یاره،وقتی مدینه در خوابه،برای دیدن زهرا
چشاش ابر بهارونه،بارون دیده از خونه،برای غربت زهرا(2)
روی لبش روحی فداکه
نوای غربتش توی خاکه
واویلا آه و صد واویلا(3)
- پنج شنبه
- 22
- تیر
- 1402
- ساعت
- 19:45
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رسول چهارمحالی
ارسال دیدگاه