شب جمعه حرم حضرت سلطان بودم
قطره ای اشک میان نم باران بودم
چه هوایی به دلم بود درآن حال حرم
غرق الطاف رضا شاه خراسان بودم
برلب پیر و جوان نغمه ی ذکر صلوات
میهمان حرمت دیده ی گریان بودم
شب جمعه دل من بود وکرامات رضا
میهمان هشتمین لاله و ریحان بودم
ناگهان درحرمت ذکر لبم گفت حسین
کربلا خواستم و زائر در آن بودم
مهر سبز توشود اذن حضورم به حرم
بودن کرب و بلا را ز تو مهمان بودم
- پنج شنبه
- 22
- تیر
- 1402
- ساعت
- 21:23
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رسول چهارمحالی
ارسال دیدگاه