برادرم حسین جان(2)
ای جسم پاره پاره،ازتو به یک اشاره
من خواهرتوهستم، بنمابه من نظاره
غلطان به خاک وخونی، برادرشهیدم
سرت به روی نیزه،حسینم ای امیدم
جان پیمبری تو،کشته ی بی سری
توقاری سرنیزه ها،صد پاره پیکری تو
هفتاد ودوشقایق،دلهای پاک و لایق
درراه دین اسلام،تشنه لبان عاشق
پادررکاب رهبر،مجذوب عشق حیدر
فدا شدند کربلا،با ذکر نام مادر
سردارسر به داران،بالشگر شهیدان
برظلم تن نداده ،این است پیام قرآن
برادررشیدم ، از همه دل بریدم
وقتی به روی سینه،شمرلعین رودیدم
ناله زدل کشیدم،وقتی سرت ندیدم
ببین ببین خمیدم،وقتی سرت ندیدم
باناله های مادر،منم شدم نوحه گر
همراه باملائک،چشمان من شده تر
آتش به خیمه هازد،آغاز شد اسارت
شعله به گریه هازد،آغاز شد جسارت
ازکربلابه کوفه ،پیچیده بوی سیبت
عالم فدای جسم،بی یاروبی حبیبت
کوفه نکرده تغییر،اندوه داردو غم
درمجلس حرامی،اندوه بود و ماتم
ازکوفه می روم شام،همراه زین العباد
منم علمدار تو،من دررکاب سجاد
چهل منزل ازکربلا،تا شهر اشک و ماتم
رأس توبرنیزه ها،ماروضه خوان دمادم
یه دخترسه ساله،داره غزل می خونه
ازغم و عشق بابا،بهار در خزونه
- جمعه
- 23
- تیر
- 1402
- ساعت
- 1:23
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رسول چهارمحالی
ارسال دیدگاه