نخل بی سر که تنش روی زمین افتاده
عالم و جن و مَلَکْ در ره او جان داده
سر نخل است به نی جسم شریفش بر خاک
عالمی باد فدای تن پاک و صد چاک
فُطْروس اینجاست شود حامل عطر نغمات
با سلامی که فرستیم به صد ها حسنات
پر قنداقه ی تو آ ب حیات است و ممات
بفرستید نثار مادرش حضرت زهرا صلوات
مادرش هست در این مجلس و این بزم عزا
دم در مانده هلابی بفرستد نثار من و ما
گریه کن های حسین اجر شما با زهراست
سوره کوثر احمد ،زوجه ی شیر خداست
خواهری گریه کنان حال عجیبی دارد
بر لبش ذکر دعا ،ام یجیبی دارد
نوکری درگه تو فخر و مباهات بود
یا بنَّی شب جمعه به لب مادر سادات بود
جبرئیل آ مده و در صف زوار شماست
اولین نوحه گرت خادم و غمخوار شماست
یادم آ مد ز تن غرقه به خونت آ قا
اربأ اربا شدن و حال جنونت مولا
روضه ی خنجر و حنجر دل زار زینب
او که شد آب به پای تو حسین روز و شب
روی نی قاری قرآن شدی و ذبح عظیم
تو شدی ثارالله،نزد خداوند کریم
تو ابو سجادی ،حاجت ما را دادی
خامس آ ل عبا ،حشر کن از ما یادی
نام تو اشک مرا حال عجیبی داده
روضه در صحن شما حال غریبی داده
تشنه ام تشنه ی عشق تو حسین ابن علی
ساقی ام غرق عطا و کرمت نور جلی
- جمعه
- 23
- تیر
- 1402
- ساعت
- 1:38
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رسول چهارمحالی
ارسال دیدگاه