دارم رضایت ای خدا
کشته شوم در کربلا(2)
--------------------------------
فردا به دشت کربلا
خون می چکد از نیزه ها
چون عید قربان من است
دشمن که حیران من است
اکبر دهم اصغر دهم
بر تیغ کین من سر دهم
جان می نمایم من فدا
کوچ شقایق شد به پا
-----------------------------
یه امشبو بیاید با هم
به دور ز هر غصه و غم
غرق مناجات تا سحر
با دیدگان خیس و تر
احیا بگیریم ما همه
ذکر خدا را زمزمه
ما عاشقونه با خدا
راز و نیاز و ربنا
این آ خرین شب شماست
وقت مناجات و دعاست
-------------------------------
فردا طلوعی دیگر است
خنجر به روی حنجر است
روی زمین دست و علم
زینب شود غرق اِلَم
بر روی نیزه رأس من
قاسم شود گلگون کفن
فردا شود غرق عزا
حیدر علی شیر خدا
------------------
روی زمین غلطان به خون
دشمن رسد تا به جنون
ششماهه ام گردد فدا
شد کربلا کرب و بلا
فردا علی با حال زار
با مادرم دل بی قرار
آ ید به سوی قتلگاه
روضه بخواهد گاه گاه
گوید بُنّی یا حسین
جانم حسین ای نور عین
------------------------------
دارم رضایت ای خدا
کشته شوم در کربلا (2)
- شنبه
- 24
- تیر
- 1402
- ساعت
- 16:33
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رسول چهارمحالی
ارسال دیدگاه