شرح تفسیر تو کار خلق نیست
یا که پایان تنت از حلق نیست
برزمین شد قطعه قطعه پیکرت
عاقبت بر نیزه ها هم شد سرت
ای رسول الله دشت کربلا
کشته ی لب تشنه ی ظلم وجفا
خَلقأ و خُلقأ تویی مثل رسول
ای جگر گوشه به زهرای بتول
یادم آ مد وقت میدان رفتنت
لحظه ی بدرود به بابا گفتنت
گفت بابا جان نمی گویم نرو
لحظه ای آهسته تر اکبر برو
ای تمام هستی بابا علی
ای علی ، رعنا جوان،جانا علی
راه میدان را چرا گم کرده ای
خیمه هامان راچرا گم کرده ای
قرص ماه هاشمیان اکبرم
رحم کن حرفی بزن بال وپرم
اُفْ به دنیای بدون تو علی
ای که در میدان همانند یلی
ای بلند بالای مه سیمای من
خیز از جا اکبر زیبای من
عمه زینب آمده بالا سرت
در بغل گیرد مثال مادرت
اِربأ اِربایی علی روی زمین
جمع کردم عضوهایت نازنین
حال دیگروقت امدادم شده
ای جوانان اشک فریادم شده
ای جوانان حرم یاری کنید
در غم اکبر سوگواری کنید
- شنبه
- 24
- تیر
- 1402
- ساعت
- 17:53
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رسول چهارمحالی
ارسال دیدگاه