• سه شنبه 15 آبان 03


ورود به کربلا -("آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد")

307

"آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد"
دختر مرتضی علی(ع)، فاطمه(س) وار می رسد

زانوي شاهزاده ها هست ركاب محملش
با چه شكوه و شوکتی کوه وقار می رسد

هاشمیان به گرد او، فاطمیات پشت سر
قامت عصمتش در این حصن و حصار می رسد

دار و ندار فاطمه (س)، گوهر ناب مصطفي (ص)
به كربلا حسين (ع) با دار و ندار می رسد

خامس آل پنج تن(ع)همره طفل شیرخوار
زودتر از روز دهم سر قرار می رسد

شانه‌ی آسمانیان، محمل دختران شده
چه نازدانه دختری به این دیار می رسد

گرد و غبار این زمین تا نرسد به معجری
بال فرشته از یمین یا که یسار می رسد

رونق کار ماذنه، رکن شباب هاشمی
وارث هیبت نبی، یکّه‌سوار می رسد

"رونق باغ مي رسد چشم و چراغ می رسد"
"عنبر و مشک می دمد" دولت يار می رسد

وزير اعظم حسين (ع) آيه ي محكم حسين (ع)
صاحب پرچم حسین (ع) آن جلودار می رسد

آن سوی دیگر از زمین، نیزه و تیغ آبدار
ارتش زمهریرها چند هزار می رسد

رفت قرار ناگهان از دل خواهر حسین ع
در نظرش همه جهان تیره و تار می رسد

پرده کنار می رود، واقعه‌ی روز دهم
صحنه به صحنه از دل گرد و غبار می رسد

"چاک شده است آسمان غلغله ای ست در جهان"
ديد ز هر طرف غمی همچو شرار مي رسد

ديد كه از جور فرس، چه استخوان ها كه شكست
ناله و بانگ قاسمِ لاله عذار می رسد

حلقه زدند کوفیان دور حسین و اکبرش
صداي طبل شادی و داد و هوار می رسد

طفل به دست آسمان، بود و صدای خنده از
لشكر شاميان بر اين طرز شكار مي رسد

لحظه ي تلخ حادثه چکمه‌ی نونوار شمر
همره کهنه خنجری سرکش و هار می رسد 

گوشه به گوشه آسمان سرخ تر از خون گلو
پنجه‌ی شمر و زلف او! آخرکار می رسد

وقت نفس نفس زدن زمان دست و پا زدن
ناله ی “یا بُنَیَّ” از گوشه کنار می رسد

"آب زنيد راه را"، مادر او به قتلگاه
با پر و بال زخمی و حالت زار می رسد

گوش زمین و آسمان می شنود در آن زمان
آه صدای پای آن چند سوار می رسد

چشم حسین بسته شد، قوم هراس شد جسور
موقع غارت از حرم، وقت فرار می رسد

مرد سواره‌ی عرب، گر نرسد به دخترك
به يارب اش ز پيشِ رو بوته‌ی خار می رسد

  • سه شنبه
  • 27
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 16:26
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران