حسین جان
میان روضه ها آورده ام سوز نهانم را
برایت ای قتیل الاشقیا، اشک روانم را
مرا از من بگیر و نوکر خود کن که می دانم
به دست خود به آتش می کشم عمر گرانم را
گرفتارم، گره افتاده بر این سینه ی تنگم
طبیبا ! چاره ای کن دردهای بی امانم را
پناه آورده ام از نفس ویرانم به این خیمه
به دستت می سپارم تا ابد هر دو جهانم را
شبیه آن شهیدانی که گمنام اند و مجنونت
فدایت کاش می کردم همه نام و نشانم را
مرا دلتنگی کرب و بلایت می کُشد آخر
و می خوانند مجنون های عالم داستانم را
برای شاعر سقا، چه تقدیری از این خوشتر
که تقدیمت کنم همراه این ابیات، جانم را
نعیمه امامی اشلق. 15 تیر 1402
- شنبه
- 31
- تیر
- 1402
- ساعت
- 7:57
- نوشته شده توسط
- نعیمه امامی اشلق
- شاعر:
-
نعیمه امامی
ارسال دیدگاه