شعر شهادت فاطمه زهرا-حالا برای اینکه برگردی به خانه
دیگر نداری هیچ عذری و بهانه
از بس مرا کردی عصای خویش آخر
تو از نفس افتادی و من هم زشانه
مردانگی کردی و با بال شکسته
پرواز کردی از کران تا بی کرانه
تسبیح بودی و علی سرگرم ذکرت
حالا ولی گشتی گسسته دانه دانه
فریاد یا فضه خذینیِ تو گم شد
در لابلای خنده های وحشیانه
تو سعی خود را واقعا کردی ولی حیف
این بار هم افتاده از دست تو شانه
شاعر مهدی پور پاک
- سه شنبه
- 19
- دی
- 1391
- ساعت
- 16:30
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه