آنکه شده خاك رهش كيميا
گنج دو عالم، علی مرتضا
هر چه بُوَد جلوهء پیغمبری
جمله هویدا به رخ حیدری
معتکفان حرم مرتضا
گشته مکین بر سر عرش استوی
سرمه بر خاک درش هر ملک
جیره خور مائده اش نُه فلک
تاج ستانند ز خاکش شهان
باج گزارند به تختش کِهان
هر که به درگاه علی راه یافت
جاه بلند از در آن شاه یافت
نصر خدا با همه یاران اوست
خشم خدا با همه عدوان اوست
از کرم حضرت پروردگار
پیرو او در دو جهان رستگار
گفت نبی کنتُ نبیاً له
هست علی والی والای او
من وَ علی از شجر واحدیم
از شجر نور جلیل کریم
سایر ناسند ز نخلی دگر
آن دگرانند ز نحلی دگر
خواست تجلی چو نماید جمیل
نور مرا خلق نمودش جلیل
از پس آن، نور مرا شق نمود
یک، دو شد و نور جلالش فزود
نور دُوُم نور علی شد عیان
کنز خفی گشت پدید از نهان
از من و از نور علی آنزمان
فاطمه آورد حق لامکان
زانسپس از نور من و فاطمه
وان علی آن بر دو جهان قائمه
دست ازل، نور حسین و حسن
کرد پدید از سر لطف و مِنَن
از کرم خالق جان آفرین
پنج، ز اسماء علیم مبین -
گشت مقرر به من و بر علی
بر سهء دیگر، ز حکیم ولی
حق که خودش حضرت محمود بود
نام مرا کرد محمد ز جود
زانکه علی بود خدای جمیل
نام علی کرد علی آن جلیل
فاطر اقطار ثری' و سما
فاطمه را نام نهاد از عطا
صاحب احسان چو بُوَد از قدیم
نام حسن گشت پدید از کریم
محسنِ خلق از کرم لاعِداد
نام حسینی به حسین برنهاد
- یکشنبه
- 15
- مرداد
- 1402
- ساعت
- 13:17
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مختار وطن پرست
ارسال دیدگاه