لالایی ، بابات طاقت نداره
ابوالفضل ، رفته که آب بیاره
لبهای خشک تو ، خونها به دل کند
بی آبیِ حرم ، من را خجل کند
آه ، گشته بیتاب ، اصغرمن ، رفته در خواب
وای علی اصغر ، علی اصغر ، علی اصغر(۲)
دست و پا ، تو نزن دارم می سوزم
می خنده ، دشمنت به حال و روزم
از شدت عطش ، اصغر نموده غش
مانده به راه او ، چشمان مادرش
آه ، حنجر تو ، چی بگم به ، مادر تو
وای ، علی اصغر ، علی اصغر ،علی اصغر
آخرش ، رفتی تو اصغر من
داغ تو ، نمی شه که باور من
خون گلوی تو ، ریخته به دست من
کم دست و پا بزن ، ای بود وهست من
آه ، پاره پاره ، شد گلوی ، شیرُخواره
وای ، علی اصغر ، علی اصغر ، علی اصغر
- چهارشنبه
- 18
- مرداد
- 1402
- ساعت
- 0:23
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مرتضی شاهمندی
ارسال دیدگاه