• جمعه 2 آذر 03


اشعار شهادت امام حسن عسکری(ع) ( افسوس که آئينه نصيبش سنگ است )

2591
3

افسوس که آئينه نصيبش سنگ است
در کوچه‌ي بي کسي عجب دلتنگ است
هر روز غروب خون شده قلبش که
اينقدر غروب سامرا خونرنگ است
*
يک عمر غريبي و اسيري سخت است
دلتنگي و بغض و سر به زيري سخت است
از چهره‌ي تو شکستگي مي‌بارد
در اوج جواني ات چه پيري سخت است
*
امروز که صاحبِ عزايت زهراست
چشم همه از غم تو دريا درياست
داغ تو شکست قامت عالم را
تو رفتي و «سُرَّ مَن رَأي» بي معناست
*
همچون شب قدر، قدر تو مکتوم است
با تو جلوات چارده معصوم است
گفتند به طعنه حج نشد رزقت! نه
کعبه ز طواف روي تو محروم است
*
با قلب شکسته شرح هجران دادي
يک عمر بهانه دست باران دادي
آنقدر تو «يا حسين عطشان» گفتي
تا آخر کار تشنه لب جان دادي
*
دل را به مقام قرب خود راهي کن
سرشار ز عشق و شور و آگاهي کن
گاهي به نگاه خود مرا هم درياب
يعني تو مرا بقية اللّهي کن
+ روز جمعه به وقت دلتنگي، مي روي از ديار غم اما

  • چهارشنبه
  • 20
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 8:42
  • نوشته شده توسط
  • عفاف

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران