سوال:
بابا کنار مرقد تو میکنم نوا
برپا نموده اهل حرم مجلس عزا
صد حیف نوحه خوان سه ساله نیامده
گوید به تو شهید ذبیح من القفا
جواب:
خوش آمدی ز شام بلا گلعذار من
گریه مکن عزیز دلم ای نگار من
جان داده در خرابه سفیر سه ساله ام
افزود، هجر او به غم بی شمار من
____
سوال:
بشنو پدر تو درد دل محرمانه را
دیدی تو بی وفایی چرخ زمانه را
منزل به منزل اهل حرم را کتک زدند
نام تو بردم،حرمله زد تازیانه را
جواب:
با اهلبیت همره و همگام بوده ام
از کربلا به کوفه و تا شام بوده ام
دیدم چگونه اهل حرم را کتک زدند
در روی نیزه شاهد آلام بوده ام
_____
سوال:
بابا نموده این دل ما را غمت کباب
داریم خاطرات بد از مجلس شراب
مردی،کنیز خواست به خود،دختر تو را
آهی به عرش گشته بلند از دل رباب
جواب:
تا که رسید قافله،بر مجلس یزید
کاری نموده با سر بابایت آن پلید
زد خیزران به روی لبم،از جفای او
دیدم چطور قامت زینب ز غم خمید
_
سوال:
بابا گرفت حرمله از دسته ی موی من
زجر دنی چنان زده سیلی به روی من
گفتم مزن!ولی لگدی زد به پهلویم
ای کاش بود، کنار من،عباس عموی من
جواب:
از حرمله شکایت خود را به حق برم
تیری زده سه شعبه به حلقوم اصغرم
تیر دگر زده به جبین عموی تو
جان داد،سرسپاه من و ساقی حرم
- پنج شنبه
- 19
- مرداد
- 1402
- ساعت
- 0:36
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
بهلول حبیبی زنجانی
ارسال دیدگاه