?بند 1
چه عطري داره هوای کربلای تو
پر از ستارس شبای کربلای تو
آخر میمیرم برای کربلای تو
همیشه مادرت آقا زائرتو دعا میکنه
دلم با عشق کربلات یه عمریه صفا میکنه
فقط همین پرچمته که دردمو دوا میکنه
نزار که دور بشم ازت
یه کربلا میخوام فقط
میون نوکرات حسین
نزن تو این اسممو خط
حسین عزیز فاطمه
?بند 2
اومده پای منو تو آقا درمیون
شده حریم تو سر پناه آسمون
حرم نوشتم روی دلم با خط خون
اگه جهنمم برم محاله از تو دس بکشم
باید بیام و پای اون ضریح تو نفس بکشم
مثل کبوتر خودمو باید توی قفس بکشم
تو دست سردمو بگیر
تو ساحلی و من کویر
به تو دوباره رو زدم
تو دام غم شدم اسیر
حسین عزیز فاطمه
?بند 3
عوض نمیشه حال خزون خواهرت
تا لب گودال اومده آقا مادرت
به روی نیزس عزیز فاطمه سرت
وقتی که افتادی زمین به سمت خیمه اومدن
با سنگ و تیر و نیزه هم بدون وقفه میزدن
حتی نخواستن آبی هم آقا به اصغرت بدن
سحر نمیشه شب تو
پر از غمه زینب تو
چقد با چوب تر میزد
برادرم رو لب تو
حسین عزیز فاطمه
?بند 4
(حضرت رقیه السلام الله علیها)
دورت بگردم بابای مهربون من
تو دل صحرا با سر شدی مهمون من
شبیه زهرا شده قد کمون من
زبون من بند اومده سرتوئه رو دامنم
باید با این سرت بابا یه عالمه حرف بزنم
تو آتیش خیمه ها سوخت یه گوشه از پیروهنم
بدون تو کجا برم
بارونیه چشم ترم
تو رفتی از کنار من
بابا نمیشه باورم
من الذی ایتمنی
- شنبه
- 11
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 16:13
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید آقاجانی
ارسال دیدگاه