بند 1
حالو روز من بده
توی این روزا حسین
میدونی که خوب میشم
با یه کربلا حسین
تو به نوکر بدت
یه نگا کنی بسه
برا من همین صدا
زدنت مقدسه
آرزومه که باز تو صدام بزنی
دوستدارم که بیام حرم حسین
غمه توی دلم خیلی وقته که هست
از همیشه که بدترم حسین
تویه کاری بکن که بشه بپرم
شده خسته بالو پرم حسین
تو حسین منی آه تو حسین منی
بند 2
شده خواب هرشبم
آقا کربلای تو
خیلی خوبه آخرش
بمیرم برای تو
عمریه نفس زدم
آقاجون تو روضه ها
دل بی نوای من
نمیشه ازت جدا
اگه از آسمون ببینی حرمو
تو شبا مث روزا روشنه
تو حسین منی قلب نوکر تو
واسه عشق تو داره میزنه
میدونی بخدا ذکر شیرین تو
همیشه روی این لب منه
تو حسین منی آه تو حسین منی
بند 3
جلو چشم مادرت
تورو خیلی میزدن
وقتی خوردی تو زمین
سوی خیمه اومدن
سرتو رو نیزه رفت
قلب دخترت شکست
جای سیلیه عدو
روی صورتش نشست
چه دقایقیه خیلی خسته شدم
دیگه تنها تو این بیابونم
چی سرم اومده توی این شب غم
نمیدونی چقد پریشونم
دورم از تو بابا نفسم بریده
واسه تو بابا روضه میخونم
تو حسین منی آه تو حسین منی
- یکشنبه
- 12
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 14:54
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید آقاجانی
ارسال دیدگاه