?بند 1
خیلی دلم گرفته کجایی ای بابایی
حالم خرابه از این چشام میباره بارون
میترسم از خرابه بی تو شدم پریشون
بابا کتک زده منو دشمن نامرد
دل بی قراری میکنه از این همه درد
چی بگم از اون موقع که کشید موهامو
سیاهی از سیلی بد گرفت چشامو
بابا حسین بابا حسین جان
?بند 2
سرت رو وقتی دیدم شکست دلم بابایی
دیدم با چشم گریون سوار نیزه هایی
برای درد قلبم نیس دیگه هیچ دوایی
بابای من چه تازیانه هایی خوردم
خیلی سرم درد میکنه کاشکی میمردم
حالا که اومدی ولی اومدی با سر
بابا چه حالی داشتی تو به زیر خنجر
بابا حسین بابا حسین جان
?بند 3
قامت من خمیده شبیه مادر تو
برای تو بمیرم جدا شده سر تو
رو نیزه هایی اما روخاکه پیکر تو
نفس کشیدن واسه من دیگه عذابه
حال دل دختر تو خیلی خرابه
سه سالمه ولی بابا سفیده موهام
خستم از این همه عذاب جاریه اشکام
بابا حسین بابا حسین جان
- یکشنبه
- 12
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 16:33
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید آقاجانی
ارسال دیدگاه