? بند 1
بگو کجا رسیدیم حس غریبی دارم
سخته برای من که نباشی تو کنارم
نمیتونم رو این خاک دیگه قدم بزارم
نمیخوام از تو لحظه ای جدا بمونم
دوریه تو میشه حسین بلای جونم
به زیر لب گفتی به کربلا رسیدیم
به سرزمین خون و نیزه ها رسیدیم
غریب حسین غریب مادر
? بند 2
جون منو میگیره مصیبتای اینجا
برای تو بمیرم شدی غریب و تنها
نمیتونم ببینم بشی اسیر اعدا
آماده کردن برا تو نیزه و شمشیر
حالمو بد میکنه این غروب دلگیر
گاهی نفس میمونه تو سینه ی من
رحم و مروت بخدا ندارن اصلا
غریب حسین غریب مادر
?بند 3
دیدم که ای برادر شدی اسر اعدا
سر پیراهن تو شده چجوری دعوا
تورو میبینم ای وای روخاک داغ صحرا
برات بمیره خواهرت رو نیزه هایی
داره منو میکشه این درد جدایی
پیراهن و انگشترت رفته به غارت
به اهل خمیه بعد تو میشه جسارت
غریب حسین غریب مادر
- یکشنبه
- 12
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 16:34
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید آقاجانی
ارسال دیدگاه