⬇️ بند ۱
ای مهتاب دل حیدر
میبینی که پره دردم
مثل پروانه به دور
این بستر تو میگردم
اگـه بـری تـو از کنام میمیرم
طاقت دوریتو ندارم میمیرم
بدون تـو علی شبیه پایـیزه
اگـه بـبندی تـو چشاتو میمیرم
منی که نشنوم صداتو میمیرم
برا غریبی تو اشکام میریزه
فاطمه جانم فاطمه جانم
⬇️ بند ۲
در بـیـن درو دیـواره
این خونه شدی پژمرده
جای میخ در رو سینت
قلـب عـلی رو آزرده
نفس تو گاهی میمونه تو سینه
حال خراب تورو حیدر میبینه
کاری دیگه بر نمیاد از ایـن دستم
فضای خونه بی تو زهرا سنگینه
غـبار غـصه روی قـلبم مـیشـینه
خود تو گفتی باتو همیشه هستم
فاطمه جانم فاطمه جانم
⬇️ بند ۳
حالا بستی تو چشاتو
رفتی غریبونه از اینجا
جـای گـهـواره میسازم
تابـوتـی بـرا تـو زهـرا
نـبـودنـت مگـه بـرامـون آسـونه!
دل حسین و حسن و زینب خونه
شبای دلگـیری و تنهایی اومد
تـوی دلـم بغـضی شـبیه بـارونه
حال پـریشونه منو کی میـدونه
دور منو گرفته غمهای بی حد
فاطمه جانم فاطمه جانم
- یکشنبه
- 12
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 16:59
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید آقاجانی
ارسال دیدگاه