⬇️ بند ۱
پریشونم پریشـون
رسـیده وقت رفتن
دلــم آروم نـمـیشـه
شده غم قسمت من
یه دنیا غصه دارم کجایی مـادر من
نگاهم میکنی تو با گریه خواهر من
زده آتیش به قلبم خدایا همـسر من
دلت هم آقا غرقه خونه
نـگـاهـت روبه آسـمـونه
نداری مـادر امـا زیـنـب
برای تو روضه میخونه
یا حسن غریبی آقا
⬇️ بند ۲
بــرای مــن عـذابـه
غمه دردو چشیدن
توکوچه مـادرم رو
روی خاکا کـشیدن
دلم رو مـیکنه خـون یـاد ضربه تازیونه
نمیخوام دیگه باشم کمی تواین زمونه
چشـای نـیمـه بـازم حـالا دریـای خـونه
پـر پــروازه تـو شـکـسـته
تو سینت گرد غم نشسته
از ایـن دنیـای بـی مـروت
شـدی آقـای من تو خسته
یا حسن غریبی آقا
⬇️ بند ۳
دارم مـیرم از اینـجا
حواست باشه زینب
بگیر دسـت حسـینو
کنـارت باشـه زینـب
یه روزی تو حـسینو میـبینی توی گودال
روی خاکای صحرا میبینی اونو بی حـال
تـن بـی رأسشو هـم میـبینی دیگه پامال
میسوزونن بالو پرش رو
دل بـی تابه دخترش رو
به روی نیـزه ها مـیزارن
جلو چشمای تو سرش رو
یا حسین غریب مادر
- یکشنبه
- 12
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 17:17
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید آقاجانی
ارسال دیدگاه