⬇️ بند ۱
باید زندگی کرد با عشق ارباب
عشقی که همه دنیامونو میسازه
ذکری بهتر از ذکر حسین جانم نیست
منکه میخوامت بی حدو بی اندازه
باید سجده کرد به روی خاک تربت
خاکی که بوی عطر آقامو داره
وقتم داره با دل بیقراری میره
اشک چشای نوکر تو میباره
کاش تو بین الحرمین بودم
هوا ابری بود و بارونی
نمیگم از نو آقا آخه
خودتو خواستمو میدونی
عاشقی کردم عمری تو هیئت
سوختم آقا تو آتیش غفلت
هر نفس من به یادت تو هستم
نزاری این دوری بشه عادت
مولانا حسین ارباب
⬇️ بند ۲
فکرم به خدا که هر دقیقه اینه
دنیا داغتو چجور تحمل کرده
این دل اومده به پای تو افتاده
آقا به تو همیشه توسل کرده
ای کاش نزدیک ماه محرم بودیم
اشکام جاری میشد به زیر پرچم
عشقو شورو حال یعنی ابا عبدالله
دارم پای عشق تو میسوزم کم کم
یاد تو میکنه آرومم
خداروشکر که تو رو دارم
جزتو هیچ کسی خریدارم نیست
تو شدی رونق بازارم
کاش بمیرم پایین پای تو
میزنه قلب من برای تو
هرچیزی که آقا دارم میدم
که بیار یکبار کربلای تو
مولانا حسین ارباب
⬇️ بند ۳
حرف دل من تا به همینجا اینه
هستم خاک پای تو ابا عبدالله
دستامو بگیر نزار بیوفتم هرگز
جونم به فدای تو ابا عبدالله
تو شاهکار خلقت خدایی آقا
ببین الحرمین تو دلم رو برده
اصلا تو بهم حق آب و گل دادی
خیلی نوکرت براتو غصه خورده
سرزمین عشقه کربلا
خدا میدونه پر از دردم
اگه روزی اومدم پیشت
نمیخوام به زودی برگردم
تو شاهنشاهی و منم نوکر
نمیرم بیرون اصلا از این در
آقا لب ترک کن جونمو میدم
پای تو مردن هست چقد بهتر
مولانا حسین ارباب
- یکشنبه
- 12
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 23:25
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید آقاجانی
ارسال دیدگاه