⬇️ بند ۱
یادم نمیره ؛ لحظه ای که بستی چشاتو
غم ینی اینکه دیگه من نمیشنوم زهرا صداتو
سکوتی دلگیر ؛ پر شده توی فضای خونه
با رفتن تو یه حس بد توی دل علی میمونه
منو ببخش از اینکه سیلی خوردی زهرا
پرستوی شکسته بال رفتی از اینجا
همدم من چیزی به جز خاطره ها نیست
بی تودیگه توی خونه عشقو صفا نیست
واسه دل خون علی دیگه دوا نیست
فاطمه جانم فاطمه
⬇️ بند ۲
حالا که رفتی مگه میشه آروم بگیرم
خدامیدونه که غمو درد رفتن تو کرده پیرم
وقتی که یادم میوفته اون غربت نگاهت
سیلی براچی به توزدن آخه مگه چی بودگناهت
یه لحظه ی تلخی برا علی رقم خورد
نمیدونم زندگیمون چرا بهم خورد
یادم نمیره وقتی بودی توی بستر
برای حال تو میریخت اشکای حیدر
کجایی حالم رو ببینی گل پرپر
فاطمه جانم فاطمه
- دوشنبه
- 13
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 2:23
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید آقاجانی
ارسال دیدگاه