⬇️ بند ۱
همه هستی حیدر بیا چشماتو وا کن
میگه زینب بابایی برای مادرمون دعا کن
داره منو میسوزونه غمو درد تو زهرا
بدون تو نمیخوام یه لحظه باشم تو دنیا
کبوده روی ماه تو
مگه چی بوده گناه تو
خودت میدونی زهرا بی تو میمیرم
وجود علی پر از درده
غمی توی دل این مرده
به دام این مشکل ها ببین اسیرم
زهرای من زهرای من
⬇️ بند ۲
زدنت توی کوچه پهلوی تو شکسته
کنار تو علی با یه دنیا غصه نشسته
خیلی حالت خرابه میگیری دست به دیوار
شده کابوس حیدر غلاف شمشیرو مسمار
چشاتو نبند یار من
پناه و دلدار من
اشک چشام بی وقفه داره میباره
نباشی کنارم خانوم
دیگه نمیشه دلم آروم
آخه مگه حیدر جز تو کیو داره
زهرای من زهرای من
- دوشنبه
- 13
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 2:27
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید آقاجانی
ارسال دیدگاه