⬅️ بند ۱
ای تک سوار این دشت
ای که همتا نداری
منتظره رقیه
تا براش آب بیاری
میگفت رقیه خدای من عمو کمی دیر کرده
آبی نمیخوام فقط خداکنه که زود بر گرده
کجایی ای برادرم
ای ماه خیمه ها بیا
بی تو همه دلواپسن
پناه خیمه ها بیا
عباس من عباس من
⬅️ بند ۲
منتظر تو بودم
تاکه اومد صدایی
رقیه اومدو گفت
عمو اومد بابایی
وقتی که اومد دیدکه به دستوپاش چقدتیر خورده
ضربه ی نیزه جون عمو عباس و از بین برده
بلند شو یاور حسین
آرامش اهل حرم
بلند شو از روی زمین
ببین شکسته کمرم
عباس من عباس من
⬅️ بند ۳
آه چه غم بزرگی
رسید به قلب زارم
دیگه بدون تو من
هم قدمی ندارم
جلو رقیه چشماتو واکن تادلش آروم بگیره
نرو نزار تا دلم باغصه ها یه جا تنها بمیره
رفتی و پرکشیدی از
آغوش این برادرت
دلم ببین عباس من
شده دیگه همسفرت
عباس من عباس من
- دوشنبه
- 13
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 13:31
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید آقاجانی
ارسال دیدگاه