بند ۱
داره میخونه از برادرش با گریه زینب
میگه برادر دلشوره دارم من دیگه امشب
بگو چجوری من بدون تو آروم بگیرم
اینو میدونی پیشم نباشی دیگه میمیرم
وای روز جدایی فرا رسیده
وای خواهرت چقد عذاب کشیده
وای حسین غریب مادر
بند ۲
میبینه زینب تن بی جونش به روی خاکاس
میگه خدایا چقدر حسینم غریب و تنهاس
میبینه خواهر میزنه پرپر حسین تو گودال
با خشکی لب به زیر خنجر زده پرو بال
وای خدا سر از تنش جدا شد
وای برزگترین روز عزا شد
وای حسین غریب مادر
بند ۳
لحظه تلخیه پیراهن تو رفته به غارت
نیستی ببینی میکنن به خواهرت جسارت
تموم نمیشه بارون بلا داره میباره
پاهای زینب از غم تودیگه جون نداره
وای ببین میون اینا اسیرم
وای کاشکی میشد که منم بمیرم
وای حسین غریب مادر
- دوشنبه
- 13
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 13:34
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید آقاجانی
ارسال دیدگاه