▶️ بند ۱
خدا نیاره اون روزی رو که
کربلاتو نبینم و بمیرم
دلم میخواد با چشای گریون
بیام ضریحتو بغل بگیرم
خدا نیاره اون روزی رو که
لحظه ای از یاد تو غافل شم
الهی به مقام والای
شهادت حسینی نائل شم
تو دفتر خاطراتم
همیشه از عشق کربلا نوشتم
از اون مسیر عشقو
موکب و حال زائرا نوشتم
تو دفتر خاطراتم
نوشتم از حال و هوای حرم
هیچ جای دنیای به این
بزرگی نیس به قشنگی شبای حرم
انت فی قلبی حسین
▶️ بند۲
خدا نیاره اون روزی رو که
ببینم آقا راهو گم کردم
هرکی حرم رفتو اومد میگفت
کاشکی میشد پیش تو برگردم
خدا نیاره اون روزی رو که
فکر تو آقا شه فراموشم
نه تنها حالا همشه گفتم
که عاشق ضریح شش گوشم
تو لحظه هایی که وقتی
دلتنگ میشم گریه امون نمیده
خوشبحال اون خادمی
که آقا صحنو سراتو جارو کشیده
هیچ آرزویی آقاجون
جز دیدن اون حرمت ندارم
چه حس خوبیه عزیز زهرا
سرمو روی ضریحت بزارم
انت فی قلبی حسین
▶️ بند ۳
خدا نیاره اون روزی رو که
بندشه سرم به بازی دنیا
الهی که پایان عمر من
باشه آقا تو ظهر عاشورا
خدا نیاره اون روزی رو که
دل بدم آقاجون به غیر تو
آرزومه انقدی خوب باشم
تا که بشم مثل زهیر تو
پایتخت عشق کرببلاس
میباره بارون از چشامون هر شب
مایی که به اینجا حالا رسیدیم
از نگاه لطف تو بوده زینب س
دیوونه ساخته عشق تو
از همه ی عاقلا شاه کرم
پر میزنه این دل من
هر شبو روز تا به حرم
انت فی قلبی حسین(ع)
- دوشنبه
- 13
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 13:51
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید آقاجانی
ارسال دیدگاه