? بند ۱
درای رحمت تو به سمتمون بازن
این کبوترای صحن تو چقدر نازن
خونه ی امید نوکرا خراسانه
عده ای دارن بادوری ازتو میسازن
پر زدن خوبه به دور صحن گوهرشاد
تو خرابه های دل رو میکنی آباد
آرزومه خادم صحنو سرات باشم
آقااین دلم فقط یه نیم نگاه میخواد
دستت رو باز بکش آقا روی سرم
دل من تنگه برات ای پادشاه باکرم
یا علی موسی الرضا
? بند ۲
داره با تو میگذره روز و شبای من
میدونم به تورسیده این صدای من
یادمه برای کاری اومدم پیشت
پس چی شد امام رضا کرببلای من
توی جاده های عشق منم که جا موندم
وقتی یک شبی توی صحنو سرا موندم
آرزوم بود به همه بگم که از این پس
برای همیشه مشهد الرضا موندم
دستت رو باز بکش آقا روی سرم
الهی که دعوتم کنی دوباره به حرم
یا علی موسی الرضا
? بند ۳
چی میشه که بین زائرات منم باشم
مثل قطرمو میخوام شبیه دریاشم
تنها حاجت من از خدا فقط اینه
که روزی خادم این جنت اعلا شم
خلاصه بگم آقا خیلی دوست دارم
همه زندگمو به دست تو میسپارم
به دلم افتاده که همین روزا میام
سرمو روی ضریح تو میزارم
دستت رو باز بکش آقا روی سرم
توخیالم شبوروز سمت حریمت میپرم
یا علی موسی الرضا(ع)
- دوشنبه
- 13
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 14:18
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید آقاجانی
ارسال دیدگاه