◀️بند ۱
جگرم سوخت تو اوج تنهایی
بالو پرم سوخت تو اوج تنهایی
حالی نمونده برام تواین غربت
چشم ترم سوخت تواوج تنهایی
قسمت من اینجوری بودکه با دل خسته برم
انقد غریبم قاتلم شده خدایا همسرم
داره تنم میسوزه و درنمیاد دیگه صدام
مثل روزای اول بهار میباره این چشام
غریب و مظلوم یا حسن ع
◀️بند ۲
طاقت ندارم حالو روزم خیلی بده
ابر بهارم حال و روزم خیلی بده
داره وجودم مثل یه گل پرپر میشه
باز بی قرارم حال و روزم خیلی بده
میپیچه توی کوچه ها بازم هوای مادرم
تنهایی جون دارم میدم کسی که نیس بالاسرم
ازدرد این زهر بدتره یاد لگد و میخ در
جون دادنم حالا بااین خاطره بد میشه سر
غریب و مظلوم یا حسن ع
◀️بند ۳
ای وای از این غم باید فقط خون گریه کرد
ای کل عالم باید فقط خون گریه کرد
کبوتری با پر شکسته پر کشید
از درد و ماتم باید فقط خون گریه کرد
تو قلب بی قرار من یه دنیا درد و غم نشست
بدجوری از نامردیه اون بی حیا پرم شکست
حالا میخوام پر بزنم سوی علی و زهرا
من تاهمیشه دور باشم ازمردمای دنیا
غریب و مظلوم یا حسن(ع)
- سه شنبه
- 14
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 23:57
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید آقاجانی
ارسال دیدگاه