بند ۱
آه که تیر میکشه قلب من
چقد بد شد عباس که خوردی زمین
حالا دنیا روی سرم شد خراب
نبند چشماتو عشق ام البنین
داره میسوزه این تنم از غمت
بگو یا علی و دوباره پاشو
بزار دستتو روی زانوی من
ببین خواهرت بیقراره پاشو
ای عباس
پاشو تکیه گاه و پناه منی
ای عباس
توکه حافظ خمیه گاه منی
ای عباس
الهی فدات شم تو ماه منی
جونم عباس ۲ تموم آرزوی من تویی
◀️بند ۲
حرف رفتن رو پیشم نزن
بی تو بند میادش این نفس
تو نزار مثل شمع آب بشم
پیش نامردای بی همه کس
خونای روی فرق سرت
روی این چهرتو میگیره
پا نکش روی خاکا حسین
داره از درد تو میمیره
ای عباس
جلوی چش من نزن دستو پا
ای عباس
ببین جون گرفتن بازم دشمنا
ای عباس
نشو خواهشا ازحسینت جدا
جونم عباس ۲ تموم آرزوی من تویی
◀️بند ۳
گرد و خاکی بلند شد سریع
شدیدا شلوغ شده دورو برت
خودم دیدمش یک نفر با عمود
اومدو باضربه زدش تو سرت
کماندار نشستو تیرش و کشید
زدش ودیگه مشک توپاره شد
دیدم وقتی بی دست توخوردی زمین
حسین بی پناه و بی چاره شد
ای عباس
نمونده دیگه چیزی از پیکرت
ای عباس
میخواد روی نیزه سوارشه سرت
ای عباس
شکسته شده دیگه بال و پرت
جونم عباس ۲ تموم آرزوی من تویی
- چهارشنبه
- 15
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 17:57
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید آقاجانی
ارسال دیدگاه