• سه شنبه 15 آبان 03


زمینه شب دوم محرم -(مگه قرار نبود مارو یاری کنن)

93

بند ۱

مگه قرار نبود مارو یاری کنن
همه چی اینجا پس چرا فرق میکنه
اینجا همه شمشیرو از رو بستن و
نظم تموم نیزه ها فرق میکنه

آخر رسیدیم مابه سرزمینی که
تموم دنیا رو سرم هوار میشه
آخر یه روزی میرسه داداش من
که سر تو رو نیزه ها سوار میشه

حالم خرابه
ای کاش میشد که برگردیم
حالم خرابه
تحملش سخته برام
اگه ببینم که تو ازم جدا میشی
چکار کنم باکوه درد و غصه هام

                 بیا که برگردیم حسین
______________________________
بند ۲

ختی نفس کشیدم عذاب شده
کاری از این دستای من بر نمیاد
انقد که بغض تو گلومه داداش حسین
میبینی که صدام دیگه در نمیاد

آخه چجور بگم خودت خوب میدونی
باهرچی که داشته باشن میزننت
لباس و انگشترو غارت میکنن
با مرکبا میان به روی بدنت

دلم گرفته
بدون تو من میمیرم
دلم گرفته
رسیده فصل بی قراری
خودم سپاهی واسه تو میشم حسین
واست بمیرم آخه یاری نداری

                 بیا که بر گردیم حسین (ع)

  • چهارشنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 18:7
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 1.53 MB
تعداد بازپخش 4
تاریخ بارگذاری چهارشنبه 15 شهریور 1402 13:38

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران