◀️ به سبک ماه محرم اومد
اثر : مجید آقاجانی
_______________________________
اومدی پیشم بابا
عیبی نداره اما خیلی دیره
بابا رقیت از زمونه سیره
ببین که دخترت داره میمیره
اومدی پیشم بابا
یه دنیا غم نشسته توی سینم
دارم سر بریدتو میبینم
میخوام کنارتو باشم غمگینم
میخوام یه چیزی بگم
ببین سرم شکسته خیلی تنهام
ببین چقدر کبود دستو پاهام
سیلی زده نمیبینه این چشمام
میخوام یه چیزی بگم
یه جوری میکشید منو رو خاکا
میزد منو تا گه میگفتم بابا
تورو خدا منو ببر از اینجا
مگه چکار کردم من
یکی میگفت رحمی نکن بگیرش
میزد منو با غلاف شمشیرش
ببین بابا دیگه شدم اسیرش
دیگه دارم میمیرم
تا وقتی که اشک چشامو دیدن
تو صورتم میزدن و خندیدن
یکسره هی موهامو میکشیدن
تاکه دیدن من تنهام
گفتن یکی رقیه رو بیاره
بزنیدش آخه عمو نداره
به زیر دستاشون شدم بیچاره
هیچی نگفتم بابا
حرصش گرفت یه جوری زد تو گوشم
به هوش میام و دوباره بی هوشم
به جای آب خون جگر مینوشم
- چهارشنبه
- 15
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 18:16
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید آقاجانی
ارسال دیدگاه