ماه محرم اومد
یه سالی منتظرش موندم
فقط برای کربلا میخوندم
خودمو به محرمش رسوندم
ماه محرم اومد
دوباره شال مشکیات بر پا شد
نقش دوچشمامون بازم دریا شد
دوباره فصل نوکری ما شد
ماه محرم یعنی
شروع میشه عذاب برای زینب
میباره بارون از چشای زینب
عوض میشه حالو هوای زینب
ماه محرم یعنی
قلب برادرش پر پر شد
سهم تموم روزگارش سر شد
سر تن حسین حسابی شر شد
ماه محرم یعنی
عباس میوفته با صورت رو خاکا
یه دفعه میشکنه وجود آقا
هجوم میارن همه نیزه ها
ماه محرم یعنی
سه ساله آواره ی صحرا میشه
دلش دوباره تنگ بابا میشه
توی خرابه خیلی تنها میشه
ماه محرم یعنی
حسینو میکشوندنش تو گودل
از ضرب تیرو نیزه میره ازحال
تن مبارک آقا شد پامال
ماه محرم یعنی
شمشیر و تیغ و نیزه هاشون تیزه
سوار میشه سر حسین رو نیزه
یه پیکری سریع بهم میریزه
حسین ابا عبد الله(ع)
- چهارشنبه
- 15
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 18:17
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید آقاجانی
ارسال دیدگاه