بند ۱
بوی غریبی میرسه بند اومده باز نفسم
بگو کجا میریم داداش من خیلی دلواپسم
هر لحظه بیشترمیشه این دلشوره های من
اسم اینجا رو بگو میلرزه دستای من
خداکنه این سرزمین کرببلا نباشه
یادگاراینجا داداش دستو سرجداشه
خداکنه که بمیرم زینبت از خداشه
داداش حسین داداش حسین
______________________________
بند ۲
صدام دیگه درنمیاد بغضی توی گلومه
کاش نبینم آیندرو بمیرم آرزومه
قدم که برمیدارمو پاهام نداره جونی
قول بده ای برادرم که پیش من میمونی
چیزی بگو داداش حسین دلم داره شورمیزنه
چرا تو ساکتی ببین دردی تو سینه ی منه
نگو که کربلاییم و وگرنه قلبم میشکنه
داداش حسین داداش حسین
______________________________
بند ۳
پس جایی که مااومدیم بهش میگن کرببلا
همونجا که منتظرن شمشیرو تیغ و نیزه ها
یادم میاد بابا میگفت بلایی میاد به سرت
توسرزمینی که میشه جدا سر برادرت
اشکای چشمام بی امون میریزه روی گونه هام
نمیتونم کاری کنم وانمیشه دیگه چشام
باور نمیکنم که من الان توی کرببلام
داداش حسین داداش حسین(ع)
- چهارشنبه
- 15
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 20:40
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید آقاجانی
ارسال دیدگاه