یه عمر حسین چشام و رو دیوارای شهر می بندم 2
میرم ولی راه نمونده جز دلی که به زهر می بندم 2
هنوزم خاطراتم به قلبم می زنه آذر
هنوزم به یادم هست که افتاد رو زمین مادر
(هنوز خطر کوچه ها هست هنوز مسیر کربلا هست) 2
روزی مث روز تو نیست
ديگه ميرسه زمان رفتنم ز مدينه امشب2
نبينه داداش يه وقتي پاره ي جگرم رو زينب2
چطوري بخونم من حديث درد و غمها رو
يه عمر از همه كس من شنيدم سبّ بابا رو
(هنوز طناب دشمنا هست هنوز غلاف شمشيرا هست)2
روزی مث روز تو نیست
مي بيني حسين شهيد بي وفايي روزگارم
خودت ميدوني تو خونه هم يه ياور و يار ندارم
نيگا كن سِرّ پهلوي ياس و بين اشك من
هنوزم ميزنن بر غم ما خنده ها دشمن
(هنوز آتيش اشقيا هست هنوز لگد بي حيا هست)2
روزی مث روز تو نیست
شاعر : احسان جاودان
- جمعه
- 22
- دی
- 1391
- ساعت
- 18:1
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه