?بند اول:
آسمون مدینه لاله گون لاله گون
وضع حال پیمبر دگرگون دگرگون
فاطمه بی قرار و مضطر و پریشون
میچکه اشک حیدر روگونه بی امون
بسته چشاشو پیمبر
سرش رو زانوی حیدر
داره وصیت میکنه، این دم آخر
دل نگرون فرداست
می بینه حیدر تنهاست
اسیر دست اعداست
(آه و واویلا ۲)
می بینه خیلی پستن
دست علی رو بستن
حرمتشو شکستن
(آه و واویلا ۲)
آه و واویلا ای وای
?بند دوم:
لحظه ی آخر چه قدر، شبیه آسمون
شده چشم پیمبر پر از ابر بارون
نگرون فاطمس، شده خیلی دلخون
میترسه که ببینه، علی داغ جوون
خیلی دلش غصه داره
محتضر و بی قراره
از غم غربت زهرا، داره می باره
دل نگرون فرداست
تو خونه آتیش برپاست
تنها پشتِ در زهراست
(آه و واویلا ۲)
فاطمه میره از هوش
همه میشن رد از روش
شکسته میشه پهلوش
(آه و واویلا ۲)
آه و واویلا ای وای
?بند سوم:
توی آغوش گرفته گلاشو باغبون
میخونه روضه زیر لب برا جفتشون
میبینه رو بروی مجتبی طشت خون
میبینه توی گودال حسینو نیمه جون
میبینه شمرو با خنجر
میزنه ضربه به حنجر
داره میبُره از قفا، سر و از پیکر
دل نگرون فرداست
آخه حسینش تنهاست
غریب میون اعداست
(آه و واویلا ۲)
تشنه میون دریاست
تنش رو خاک صحراست
سرش به روی نی هاست
(آه و واویلا ۲)
آه و واویلا ای وای
- چهارشنبه
- 29
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 17:59
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
طاها تحقیقی
ارسال دیدگاه